اقا بیا تا زندگی معنا بگیرد شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید تا انتقام سیلی زهرا بگیرد
آیا ظهور نزدیک است؟
بنا بر نص صریح قرآن کریم، هنگامی که حضرت موسی(علیه السلام) بر آن شد که برایملاقات و مناجات با پروردگار خویش آهنگ کوه طور نماید، قوم خویش(بنی اسراییل ) رافراخواند و آنان را وعده کرد که تا پایان سی روز آینده به سوی ایشان باز خواهد گشتو آنگاه که خداوند متعال ده روز دیگر بر آن سی روز افزود عده ای از بنی اسرائیلگفتند موسی (علیه السلام) خلف وعده کرده و این مسأله زمینه ساز فتنه سامری و گوسالهپرستی قوم یهود گردید. (الأعراف/142)
با توجه به پیامها و عبرتهای موجود در آیه یاد شده باید گفت یکی از آفتها وآسیبهایی که می تواند به منزله یک تهدید برای نهضت انسان ساز و امید آفرین مهدویتبه شمار رود مسأله "توقیت" یا تعیین وقت واقعه ظهور است.
به فراست می توان دریافت که مسأله "توقیت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعیانتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامید سازد و یا اینکه دراصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد. چه آنکه وقتی گفته می شود ظهور درفلان زمان مشخص حتما واقع خواهد شد ولی در زمان وعده شده ظهور تحقق نپذیرد آنگاهفرد منتظر افزون بر اینکه ممکن است ایمان خویش را نسبت به اصل ظهور منجی از دست دهدسرشکسته، مأیوس و ناامید نیز خواهد شد. از سوی دیگر چنانچه گفته شود ظهور تا فلانزمان خاص به وقوع نخواهد پیوست آنگاه فرد منتظر به خیال اینکه هنوز تا زمان ظهورفرصت کافی در اختیار دارد تلاش خویش را برای دستیابی به آمادگی لازم برای واقعهظهور فروخواهد گذاشت.
این روزها در برخی از محافل دینی به نقل از مرجععالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت، (دامت برکاته) گفته می شود که ایشان در قبالسوالی مبنی بر بشارتهایی درباره ظهور فرموده اند که ظهور نزدیک است؛ آنقدر نزدیک کهحتی افراد سالخورده نیز می توانند به درک واقعه ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) امیدوار باشند.
بدینسان می توان گفت کارکرد حقیقی انتظار در عصر غیبت در گرو عدم تعیین وقت خاصبرای واقعه ظهور می باشد.
از همین روست که در کثیری از روایات منقول از اهل بیت علیهم السلام، ادعای تعیینوقت ظهور برابر با "کذب" خوانده شده و شیعیان مأمور به تکذیب این مدعیان گردیدهاند. چنانکه در توقیع مبارک امام زمان علیه السلام به "اسحاق بن یعقوب" آمدهاست:
"... و اما ظهور الفرج فإنه إلی الله تعالی ذکره و کذب الوقّاتون"(3)
(و اما آشکار شدن فرج وابسته به اراده حق تعالی است و وقت گزاران دروغزنانی بیشنیستند)
البته نهی از "توقیت" نباید منجر به این شود که شیعیان و منتظران، امر ظهور راپدیده ای دور از دسترس و مستقل از اراده خویش،که در آینده ای محتمل و نامعلوم بهوقوع خواهد پیوست، بیانگارند. بلکه باید با حفظ روحیه نشاط و امید، همواره ظهور رادر چند قدمی خویش ببینند و این همان چیزی است که در برخی مجامع روایی و پاره ای ازمتون دینی بدان تصریح شده است چنانکه در دعای "عهد" آمده است:
"... اللهم اکشف هذه الغمة عن هذه الامة بحضوره و عجل لنا ظهوره انهم یرونهبعیدا و نریه قریبا"(4)
(پروردگارا! با حضور ولی و دوست خود اندوه را از دلهای این امت بزدای ودر ظهوروی شتاب کن (هرچند) دیگران ظهور حضرتش را دور می انگارند و لی ما آن را نزدیک میبینیم)
بنا بر آنچه گذشت گفتنی است این روزها در برخی از محافل دینی به نقل از مرجععالیقدر حضرت آیت الله العظمی بهجت، (دامت برکاته) گفته می شود که ایشان در قبالسوالی مبنی بر بشارتهایی درباره ظهور فرموده اند که ظهور نزدیک است؛ آنقدر نزدیک کهحتی افراد سالخورده نیز می توانند به درک واقعه ظهور حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه) امیدوار باشند. (این نقل قول را از زبان آیت الله ناصری ازاینجادریافتکنید).
راقم این سطور از یک سو در امین و ثقه بودن این علمای فرزانه ذره ای تردیدندارد. از سویی دیگر ظاهر این سخن ممکن است با پاره ای از احادیث منقول از اهل بیتعلیهم السلام(روایتهایی که با عنوان "توقیت" شهرت یافتهاند(5)) سازگار نیفتدبنابراین دیدگاه معقول و روی آورد منطقی در قبال مساله یاد شده چیست؟
به عقیده ما نمی توان و نباید از سر شتابزدگی و با اخذ موضع عجولانه، شأن ومنزلت برخی از سرمایه ها و ذخیره های علمی و معنوی این کشور را زیر سوال برده آنهارا در عداد وقت گزاران امر ظهور و مصادیقی برای این گونه روایتها به شمار آورد بلکهمی بایست آنجا که سخنی چنین تامل برانگیز( آنهم به نقل از عالمی فرهیخته و دانشمندکه خود بیش و پیش از ما بر اینگونه روایات اطلاع و اشراف کامل دارد) مطرح می شودتمام سعی و دقت خویش را در فهم صحیح مراد و مقصود گوینده به کار بندیم.
به فراست می توان دریافت که مسأله "توقیت" اساسا بر خلاففلسفه و مفهوم واقعی انتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامیدسازد و یا اینکه در اصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد.
و اما رهیافت معقول و پاسخ به سوال مزبور در گرو تقدیم چند مقدمه است:
یکم:
همانگونه که غیبت بر دو گونه است: غبیت صغری و غیبت کبری؛ ظهور نیز بر دو گونهاست: ظهور اصغر و ظهور اکبر.
منظور از ظهور اکبر همان فرج حقیقی و تحقق حکومت عدالت محور آخرین حجت خدا دردوران آخر الزمان است اما مراد از ظهور اصغر، تحقق پاره ای از نشانه های آخر الزماننظیر رویدادهای اجتماعی همانند قیامها و جنگها، وبرخی حوادث طبیعی همچون زلزله،سیلابها، خسوف و کسوف غیر عادی، و نیز برخی نشانه های خاص می باشد که در برخی کتبمانند کتاب"عصر ظهور" تألیف عالم فرزانه آیت الله کوران به تفصیل تبیین و بررسی شدهاست.
دوم:
وقوع برخی از نشانه های یاد شده حتمی است بدین معنا که تا این نشانه ها تحققنپذیرد ظهور واقع نخواهد شد. برخی نشانه ها نیز محتمل الوقوعند.
سوم:
هر یک از نشانه های یاد شده به تنهایی در حکم معدّات (6) و به منزله علت ناقصه (7) برای تحقق ظهور اکبر انگاشته می شوند اما اراده و فعل انسانها به عنوان جزءاخیر علت تامه (8)در تحقق ظهور اکبر نقشی سرنوشت ساز و تعیین کننده دارد لذا درشماری از روایات، یکی از وظایف خطیر منتظران در عصر غیبت دعا و استغاثه به محضرربوبی به منظور تعجیل در امر فرج معرفی شده است؛ و حضرت حجت علیه السلام خود رازگشایش این مسأله را به ما آموخته اند آنجا که درتوقیع صادر شده از ناحیه حضرتش میفرمایند:
"... و اکثرو الدعا لتعجیل الفرج فإن ذلک فرجکم" (9)
(... تا می توانید برای تعجیل در فرج دعا کنید چرا که فرج شما همان است.)
نتیجه گیری:
قدر مسلم پاره ای از نشانه های ظهور در عصر حاضر تحقق یافته است. ظهور این نشانهها(ظهور اصغر) نوید بخش قریب الوقوع بودن ظهور اکبر است لکن اراده و فعل آدمیان میتواند در کنار سایر اسباب، موجب تسریع و یا تاخیر آن گردد.
پایان بخش نوشتار حاضر تذکار این نکته است که:
توقیت یاد شده از ناحیه علمای اعلام آن توقیت معهود در روایات نیست چرا که آنتوقیت، تعیین زمان خاص الخاص و وقت دقیق برای امر ظهور است و این نحوه توقیت ازکلام این بزرگان استنباط نمی شود.